کاشان ...

سلام٬ سلام٬سلام....

خوب اومدم یه مطلب جالب بذارم دیدم دلم واسه حرفیدن باهاتون تنگید هخودم اومدم یه چیزی بنویسم...

امروز یاد خاطرات اردومون افتاده بودم گفتم واستون بگم....

اولای سال چون ما یه معلم راهنمای جدید داشتیم مدیر مدرسه تصمی گرفت از اونجاییی که آدمارو تو سفر میشه شناخت ما اول سال ببرن اردو کاشان...

شاید اینجا جاش نباشهه که  همه چی و بگم ولی تا حدی خاطراتمون رودوست دارم می گم...

اولش که طبق معمو چند تا قانون گذاشتن که هیچ کودوم رعایت نشد !!!!!!!!!!

بعدش از تهران هر چند نفرمون رو دلبخواهی کردن تو یه گروه با یه معلمم....

اکثر حسامی ها با معلم بهداشتمون...

۳ تا دیگه ازشون هم با خانوم گزی بودن !!!!!!!!!

smk هم با معاونمون ( که من هم جزوشون بودم )....

تعدادی از خود شیرین های درس خون با معلم راهنمای جدید ٬ جلی اینا  معلم  عربی ....

سوگلی های ناظممونم با خودش بودن.

و جالب اینکه تریب خز و خر مدرسه افتاده بودن با مدیر...

چند تا گروهه دیگه هم بودن که خیلی حضور پررنگی تو اردو نداشتن !!!!

خلاصه صبح روز اردو دخترا یهجوری که انار می خوان برن آمریکا بار اورده بودن!

۲ تا اتوبوس داشتیم٬ ما و خز و خرا وشیرینی خود ا باتو یهاتوبوس بودیم...

حسامی ها و بی مزه ها(که معلم زیستمون راهنما شون بود ) و سوگلی های ناظم تو یه اتوبوس !

بماند که تا کاشان تو توبوس چه کارا که نکردیم.

وسط اتوبوس یه ستون داشت !!!!!

عین امام زاده باش هزار ا عکس گرفتیم...

دیووونه بازی بود خلاصه٬ مسابقه گذاشتیم هرکی سرش بخوره به سقف اتوبوس برندست !

معلمامونم عین خیالشون نبود٬ فکرمی کردن داریماون پشتفیلمی رو که گذاشتن ( کلاه قرمزی و پسرخاله !!!) رو می بینیم.

بلاخره رسیدیم هتل . با اینکه بهترین هتل کاشن بودش ولی بازم ....

اولین اتفاق جالب جیغ کشیدن مریم از دستشویی بود . آب داغ بودش حسابی سوخته بود !!!!!!

ساکامون رو گذاشتیم همه رفتیم یه اتاق ٬ آخه گروه ما ۶ نفره بود و دو تا اتاق ۳ نفره داشتیم ...

روز اینجوری گذشت که ما داشتیم بحث می کردیم که کسی که تو هواپیما دسشویی می ره دستشویی هاش کجا می ریزه ....!!!!!!!!

شب همه خواب اینو دیدیم که زیر هواپیما ایممم!!!!!!!!!!!!!

البته نا گفته نماند که جز کاملیا کسه دیگه ای شب نخوابید !!!!!

آقا جاتون خالی....

شب رفتیم مقبره این آدمای قدیمی ...

یه جوری بودش که در و واسمون بستن و تو حیاط خیلی بزرگی که داشت کلی بازی کردیم !!!

اونجا در٬در بود مثه فیلما...

اون وقت تو هر در چند تا قبر بود..

اکثر درا قفل بودن ولی هفت در و بستی نمکی٬ یه درو نبستی نمکی...

شب ساعت ۱۰ بود...

هوا هم تاریک بودش...

نمی دونید یکی از بچه ها از ترس بیهوش شد!!!!!

یکیمون رفت تو خونه مرده ها ما هم دیگران رو می ترسوندیم...

دخترا هم که ترسو ٬ تا سر حد مرگ در می رفتن!!!

خیلی خلاصه اون شب حال کردیم...

برگشتیم هتل.

شام خوردیم تو غذاخوری و اومدیم بالا ...

معلممون به خیال خودش ساعت ۱۲ ما رو (که همه با هم یه اتاق خوابیده بودیم !!!)خواب کرد و رفت اون یکی اتاق خوابید.

ما هم از خدا خواسته بیدار شدیم و در اوج سکوت کلی سر و صدا کردیم !!!

بحث سر این بود که ۶ تایی می تونیم با ۲ تا دشک و سه تا بالش  و یه پتو بخوابیم یا نه....

خلاصه به هر زوری شد خودمونرو چپوندیم و تا صبح حرفیدیم...

فرداش رفتیم کلی جای دیدنی...

جالب اینکه هر جا می رفتیم یه گروهی با معلم خودشونو گم وگور میکردن !!!!!!!

کلی عکس رفتیم...

خیلی قشنگ شدن

سوژه اینکه سمانه مثه همیشه از اون شوخی خرکی های باحال کرد...

کیف پول هدیه رو برداشت تا کل معلما همه جارو دنبالش بگردنو حسابی اسگل شن...

بعدش هم اونو گذاشت رو صندلی مدیر ...

جلو همه ضایع شد !

خلاصه اینکه خیلی کارا کردیم که از گفتنش صرف نظر می کنم. خیلی .

ولی شاید بعدا گفتم.

فعلا 

 

(از وب سارا جون کش رفتم ) سارا جون شرمنده آخه خاطراتمون مشترکه

فرار

غروب بود.

پسر جوان که حوصله اش سر رفته بود,

 از غیبت پدر سوء استفاده کرد و

ماشین را برداشت تا در خیابانها گشتی بزند.

هنوز چند خیابان را بیشتر رد نکرده بود که

 ناگهان با عابری تصادف کرد.

از تاریکی هوا و خلوت بودن خیابان استفاده کرد

 وفرار کرد.

از آن شب به بعد پدر هرگز به خانه باز نگشت.

 

DOOSET DARAM

DOOSET  DARAM   BE   21 ZABOON

1) English: I Love You 

2) Persian : Tora doost daram 

3) Italian : Ti amo

4) German : Ich liebe Dich

5) Turkish : Seni Seviyurum

6) French : Je t'aime

7) Greek : S'ayapo

8) Spanish : Te quiero

9) Hindi : Mai tumase pyre karati hun

10) Arabic : Ana Behibak

11) Iranian : Man doosat daram

12) Japanese : Kimi o ai shiteru

13) Yugoslavian : Ya te volim

14) Korean : Nanun tangshinul sarang hamnida

15) Russian : Ya vas liubliu

16) Romanian : Te iu besc

17) Vietnamese : Em ye^u anh

18) Ukrainian : Ja tebe koKHAju

19) Tunisian : Ha eh bak

20) Syrian/lebanese : Bhebbek

21) Swiss-German : Ch'ha di ga"rn

ازدواج ...

پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی.

پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم.

پدر: اما دختر مورد نظر من, دختر بیل گیتس است.

پسر: آهان اگر این طور است, قبول.

پدر به نزد {بیل گیتس} می رود و می گوید:

برای دخترت شوهری سراغ دارم.

بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز برای ازدواج زود است.

پدر: اما این مرد جوان قائم مقام مدیر عامل بانک جهانی است.

بیل گیتس: اوه, که اینطور! در این صورت قبول است.

بالاخره پدر به دیدار مدیر عامل بانک جهانی می رود.

پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیر عامل سراغ دارم.

مدیر عامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم!

پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است!

مدیر عامل: اوه, اگر این طور است, باشد

و معامله به این ترتیب انجام می شود.

حرص بدهید ....

اگرمی خواهید دیگران را حرص بدهید ....

1.قبل از شروع امتحان از اطرافیانتان چند تا سوال پیچیده که در پاورقی بوده بپرسین.. 

. بعد وقتی همه رو به جون هم انداختین با خیال راحت برای امتحان تمرکز کنین... 

 2-وقتی زنگ آیفون رو می زنین و در رو براتون باز می کنن دوباره زنگ بزنین و بگین: ممنون! باز شد 

 3- می خواین تلویزون رو خاموش کنین صداشو تا آخرین شماره ببرین بالا  تا نفر بعدی که میاد روشنش

 کنه برق از سه فازش بپره

ببخشید...

ببخشید که دیر آپ می کنم سرم یه کم شلوغه  

بیشتر اون یکی وبم می رم    

دوستتون دارم  

بازم میام  

راستی امروز تولد یکی از معلم راهنما ها بود  

وای که مدرسه رو هوا بود  

چه غوغایی  ...!!!

به اندازه تمام عمرم دست زدم  

راستی ...

میدونی "اسکل" به کی میگن؟

برو پایین

.

.

.

.

میدونی اسکل به کی میگن؟

.

.

.

برو بالا

سوال

سلااااااااااااااااااااااااام  حال و احوال ؟  (جواب سلام واجبه ! ) 

یه سوال روان شناسی توپ !!!!!!! 

با این سوال شما می فهمید که آیا خوشبخت هستید یا نه ! 

 سوال : آیا خوشبخت هستید یا نه ؟؟؟ 

   

 

 

هه هه هه

هه هه هه  

ببخشید یه لحظه تو رو تو ذهنم تجسم کردم نتونستم جلوی خندم رو بگیرم 

 

 

 

سلام..

سلاااااااام خوفین ؟ خدا شکر  ...

همین طوری خوب باشین  

تا بعد